جمعه ۲۲ فروردین ۱۳۹۹ - ۱۷:۰۷

مقصر اصلی شکست پایتخت چه کسی است؛

چرا «پایتخت» را نویسنده‌ای که جز نوشتن آثار اروتیک هنر دیگری ندارد نوشت؟

مهران احمدی در پایتخت 6

سینماپرس: چرا تنابنده نویسنده‌ای مثل آرش عباسی که در کارنامه خود یک سریال را ثبت نکرده را به عنوان نویسنده سریال معرفی می‌کند؟ آنهم نویسنده‌ای که جز نوشتن آثار اروتیک هنر دیگری ندارد.

به گزارش سینماپرس، سریال «پایتخت» یکی از پربیننده‌ترین سریال‌های تلویزیون طی ده سال اخیر است و در طول تاریخ چهل سال انقلاب هیچ سریالی نتوانست مثل سریال پایتخت انگیزش تماشای تلویزیون را در مخاطبان سیما ایجاد کند. ضریب مخاطب پسندی این سریال، یادآور سال‌های دور از خانه(اوشین) در دهه شصت، سریال خانه سبز در دهه هفتاد و سریال شب دهم در دهه هشتاد است.

البته در این بررسی باید این موضوع را باید در نظر گرفت که مدیوم سریال‌سازی طی یکسال اخیر در سیما بشدت قوت یافته و در سال ۱۳۹۸ سریال‌های مخاطب‌پسند فراوانی در مجموعه سیما پخش شد که حتی بازپخش ‌این سریال مخاطبان فراوانی دارد. سریال‌های فراوانی که تنها به چند نمونه «گاندو»، «ستایش ۳ »، «نون خ» و «از سرنوشت» اشاره کرد.

اما فصل ششم سریال پرمخاطب پایتخت از نیمه سریال، با انتقادات فراوانی در فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی مواجه شد. حجم این انتقادات به قدری افزایش یافت که شبکه یک سیما در اقدامی قابل تقدیر مجبور به بازتاب انتقادات مردمی شد.

«پایتخت» علی رغم بیننده ثابت فراوان، با محتوایی بدون کشش‌های نمایشی مدون و موثر، همچون فصل‌های پیشین نتوانست مخاطبان و هوادارانش را راضی نگاه دارد. فضای مجازی در بی‌سابقه‌ترین شکل ممکن از رسانه‌ها و طیف‌ها گسترده‌ سیاسی و فرهنگی از اصلاح‌طلبان کلاسیک همچون مسیح مهاجری تا اصولگرایان معتدلی مثل سیدمحمدحسینی (وزیر سابق ارشاد)   نسبت به محتوای عرضه شده در فصل ششم سریال انتقادات فراوانی را در شبکه‌های اجتماعی منتشر کردند و حین تعطیلات نوروزی دامنه نقدهایی انتشار یافته در فضای مجازی و رسانه‌های تقریبا بی‌سابقه بود.

البته این حجم از انتقادات را باید مزیت ویژه این سریال برشمرد که در چنین حجم وسیعی می‌تواند واکنش برانگیز باشد. اما واکنش‌های مولفان این سریال در فضای مجازی بر افزایش دامنه این انتقادات افزود. محسن تنابنده در حین پخش سریال با انتشار پست‌هایی توانست دامنه تحریک منتقدان این سریال را افزایش دهد.

محسن تنابنده در صفحه اینستاگرام خود نوشت:

میان پایتخت ما و پایتختی که می‌بینید، تفاوت از زمین تا آسمان است. حتی نسخه سانسور شده را هم سانسور می‌کنند.

آرش عباسی نویسنده سریال در صفحه اینستاگرام خود نوشت:

دقیقا هرجایی که می‌بینم دیالوگ‌های پایتخت حذف شده، ‌ زمانی به خودم میام که تیتراژ آخر داره پخش می‌شه. سانسور مثل خون در رگ ما جاری است. نویسنده به‌طور ذاتی آموخته است که برای روی صحنه رفتن، روی پرده رفتن یا روی صحنه رفتن اثرش، خودش باید و باید و باید اولین سانسورچی باشد. دو راه بیشتر هم ندارد. یا باشد یا کار نکند. ما راه دوم را نرفتیم، برای همین راه اول را با همه‌ی زخم‌هایش انتخاب کردیم. پس به این زخم نمک نپاشید.

احمد مهرانفر در ادامه واکنش عباسی و تنابنده نوشت:

نگران ارسطو نباشید بزودی حالش خوب می شود البته اگر سانسورچی ها بگذارند. پیام های بازرگانی را پخش کردند تا یک صفحه از گفتگوی این سکانس را که قبلاً تصویب شده بود حذف کنند. نگران چه هستید؟ این حرف‌ها را که مردم هزاران بار گفته اند و شنیده اند. و یک صفحه از دیالوگ‌های پایتخت را منتشر کرد.

دقیقا واکنش‌های این سه نفر از زمانی آغاز شد که شبکه اول سیما قبل از آغاز به پخش سریال اقدام به پخش انتقادات مردمی کرد و شمار فراوانی از اهالی رسانه از طیف‌های گسترده و متنوع انتقادات خود را منتشر کردند. صفحات مجازی خبر از سستی و غیردلچسب بودن فصل ششم می‌داد. تنابنده در کارنامه فرامتنی‌اش طبق مستندات منتشر شده که همکاری مشترکی در ماجرای طلبه آملی نقش داشت در اقدامی مشترک استراتژی فرار رو به جلو را آغاز کرد.

این نخستین‌باری نبود که پایتخت با ممیزی در پخش مواجه شد و نمونه قابل اعتنای آن حذف هجو تایتانیک‌ در فصل پنجم بود. اما تنابنده که بهتر از هرکسی چهارچوب‌های رسمی تلویزیون را می‌شناسد، همراه با مهرانفر و عباسی با انتشار پست‌های مذکور  که عمدتا به خبر تبدیل شدند، فرار رو به جلو  را با گفتمان سانسور آغاز کردند. البته تنابنده قبل از این غائله اعلام کرده بود دیگر با صدا و سیما کار نخواهد کرد و کنار گذاشتن این گزاره‌ها در کنار هم به حصول نتایج درخوری منجر خواهد شد.

تنابنده بازیگر متوسطی است که استعداد خاصی در بازیگری ندارد و فیلم‌هایش در سینما مخاطبی هم ندارد. کدام فیلم پرفروش را تنابنده (در مقام بازیگر یا کارگردان) در دهه نود در کارنامه خود ثبت کرده است؟ اغلب سیمرغ‌های دریافتی سال‌های اخیرش دلایل غیرهنری داشته است. اما این نکته را نباید فراموش کرد. تنها تاثیر و محبوبیت محسن تنابنده صرفا به خاطر سریال پایتخت است.

تنابنده که با فعالیت‌های مجازی مهناز افشار را در کام سعودی‌ها نشاند و چون عملیات روانی در فضای مجازی به خوبی یاد گرفته، وقتی متوجه عدم استقبال مخاطبان می‌شود، دست به عملیات روانی حذف و سانسور با وابستگان نزدیکش (آرش عباسی - احمد مهرانفر)   در حین پخش مجموعه پایتخت می‌زند، در صورتیکه  پایتخت ۶ از ناحیه تنابنده لطمه دیده است. چرا تنابنده نویسنده‌ای مثل آرش عباسی که در کارنامه خود یک سریال را ثبت نکرده را  به عنوان نویسنده سریال معرفی می‌کند؟ آنهم نویسنده‌ای که کارنامه‌ تئاتری‌اش نشان می‌دهد به جز وجه اروتیک آثارش، توانمندی و هنر دیگری ندارد.

چرا نظارت بر فیلمنامه پایتخت اهمیت نداشت؟

سینمای ایران در دهه شصت و هفتاد شمسی با همه اعوجاجات به غیر از آثار شبه آلترناتیو  و هنجارشکنان نظیر تولیدات مخلمباف و سایر وابستگان و همفکرانش، محصولات متنوعی، عامه پسندی و درخوری را تولید می‌کرد. سینمای این دو دهه، اغلب سینمای خانواده بود. مدیریت و نظارت دقیقی خصوصا در دهه هفتاد به صورت دقیقی اعمال شد و  این نظارت و ارزیابی پس از بارگذاری ویروس اصلاحات در ساختار حاکمیت در رسانه‌های دوم‌خرداد تبدیل به گفتمان سانسور و ممیزی از سوی حاکمیت شد.

در صورتیکه متولی اصلی سینما طی چند دهه اخیر حاکمیت بوده و در قالب دولت‌های مختلف این موضوع حق ویژه حاکمیت برای حفظ ارزش‌های اخلاقی‌ جامعه به شما می‌رود. از این رو نظارت کافی منجر می‌شود تا فضای فرهنگی - اجتماعی کشور با یکی از ابرازهای مسلط نمایش از ریل خارج نشود و نشاط هنری با ابزار نظارت به بدنه جامعه تزریق شود. متاسفانه گفتمان رسانه‌های زنجیره‌ای، نظارت حق مسلم حاکمیت نمی‌دانستند بدین ترتیب سینمای ایران در دوره اصلاحات از ریل اخلاق‌مداری و خانواده‌گرایی خارج شد و مدیران سینمایی از دوره اصلاحات، تا امروز واداده عمل کردند و طی این فرآیند مقررات سینمایی و نظارت تا مدت‌ها به محاق رفت.

در فرآیند نظارت مدیر سانسورچی نیست، هنربان است. در تلویزیون از این جنس هنربانان کم نبوده‌اند که استعدادهای فراوانی را کشف کرده‌اند از جمله بهروز مفید نخستین مدیر شبکه ۵ سیما که کاشف افرادی نظیر اصغر فرهادی بوده است. اما بهروز مفید فرهادی را کشف و مسیر همکاری با او را تسهیل می‌کند اما امروز اگر مفید در همان سمت بخواهد با فرهادی همکاری کند، فرهادی او را مدیریت خواهد کرد.

محسن تنابنده در کنار مهدی فرجی

 فرآیند هنربانی مدیریتی متاسفانه تاریخ انقضا دارد، یعنی مدیران سابق و فعلی تا یک محدوده خاصی پای آرمان‌هایشان می‌ایستند. پایتخت ثمره هنربانی مهدی فرجی مدیر  موفق و سابق شبکه اول سیماست که نام او به عنوان ناظر کیفی در سریال درج شده اما با توجه به شناخت‌ از تغییر روال هنربانی وصف شده می‌توان اذعان کرد که فرجی عملا نامش فقط در تیتراژ قرار داشته و فرآیند نظارتی بر فیلمنامه فصل ششم پایتخت کمترین اهمیت را دارد. نازل و متوسط بودن سریال یک بحث است و روی دیگر سکه هدر رفتن سرمایه‌ ملی است. مدیران میانی سیما و مسئولان آثار نمایشی به اندازه‌ نمونه‌های آمریکایی هم اقتدار ندارند.

در شبکه سی دابیلو ( Th CW Television Network )  فصل نخست سریال «۱۰۰ » ساخته می‌شود و با توفیق فراوانی مواجه می‌شود اما مدیران ارشد این شبکه مارک پدوویتز، دیوید نوینز و پیتر راث وقتی فصل های اول تا پنجم این سریال توانست مخاطبان فراوانی پیدا کند، با سخت‌گیری فراوانی مجوز ساخت فصل ششم را صادر کردند و در چندین نوبه فیلمنامه سریال از سوی کمپانی و مدیران مورد ارزیابی قرار گرفت.  

با علم به این مثال، پرسش قابل تامل این است: مدیران تلویزیون و مدیر شبکه چقدر از محتوای تولید شده قبل از فیلمبرداری توسط آرش عباسی مطلع بودند؟ چقدر مدیران شبکه‌ها فیلمنامه‌ کامل (نه طرح چهار صفحه‌ای) سریال‌هایی که پخش می‌کنند را می‌خوانند؟  

در فرآیند ارزیابی «پایتخت ۶» می‌توان اذعان کرد که تنابنده هر مولفه نمایشی را که علاقه‌مند بود به نویسنده سفارش داد و می‌توان اذعان داشت تنابنده بود که مجموعه مدیران ظاهرا ناظر به این سریال را مدیریت می‌کرد. در واقع  مثلث عشقی شوهر مُرده و زنی که قرار است با مرد دیگری ازدواج کند، شبیه همان وضعیت‌های تئاتری هنجارشکنی که آرش عباسی پیش از این روی صحنه تئاتر برده نیست؟ آیا این وضعیت نمایشی ضد خانواده نیست؟

پیتر راث رئیس گروه تلویزیونی برادران وارنر

اگر حاشیه‌سازی تنابنده در مثلا شبکه تین‌ایجر و جوان پسند «سی دبیلو» می‌افتاد و «پایتخت ۶» در این شبکه ساخته می‌شد و خیل تماس‌های اعتراضی مردم نسبت به محتوای سریال گسترش پیدا می‌کرد،   قطعا پیتر راث رئیس گروه تلویزیونی برادران وانر به اخراج و حذف تنابنده اکتفا نمی‌کرد و قطعا کاری می‌کرد که او دیگر نتواند در هیچ شبکه دیگری کار کند. چنین مدیری  در یک شبکه خصوصی مشغول فعالیت است نه شبکه تلویزیونی دولتی.

پیتر راث رئیس گروه تلویزیونی برادران وانر در کنار جی جی آبرامز

مدیری که به سادگی می‌تواند با یک مشاوره‌ای ساده مانع ساخت فصل ششم سریال فرنج (Fringe) شود که تهیه‌کننده ارشد آن جی جی ابرامز است و این سریال متعلق به شبکه دیگری است.   راث در حالیکه از مدیران پیشن فاکس به شمار می‌رود و در وارنر سمت مدیریتی دارد، اما می‌تواند مشاوره دهد تا بی فایده بودن ساخت فصل ششم سریال آبرامز را تصدیق کند و این سریال طبق تصمیم‌گیری قبلی در پنج فصل به اتمام می‌رسد. در سال‌های اخیر در مجموعه صدا و سیما نمونه‌ مشابه بسیاری از برنامه‌های آمریکایی  تولید شده، اما با تولد مدیری مواجه نبوده‌ایم که تعامل حرفه‌ای توام با اقتدارش با برنامه‌سازان و سریال‌سازان نظیر پیتر راث و مدیران آمریکایی باشد و تلویزیون برای سلبریتی‌ها و افرادی نظیر تنابنده خانه خاله است.

به همین دلیل رامبد در ساخت یا نساختن خندوانه تعیین کننده است، در سریال پایتخت مشابه همین اتفاق رخ می‌دهد و در خلأ مدیری اقتدارگرا که نمی‌تواند  فیلمنامه به نگارش درآمده پایتخت را قبل از تولید بخواند و جملگی محو تنابنده‌اند، در چنین شرایطی بازیگر  پرسوناژ نقی معمولی اعلام می‌کند زین پس با تلویزیون همکاری نمی‌کند  تا میزان دستمزد خودش را برای فصل هفتم پایتخت بیافزاید یا نسخه سینمایی را روانه پرده سینما کند.

 اگر این حواشی مجازی در محیطی حرفه‌ای رخ می‌داد که پیتر راث رئیس گروه تلویزیونی برادران وانر مسئول خروجی گرفتن از سریال پایتخت بود و از سوی دیگر موجی از انتقادات در فضای مجازی منتشر و به روابط عمومی ارجاع داده می‌شد و مولفان سریال اصرار به حذف و اضافه سریال داشتند، بر اساس شکل قراردادهای منعقده کمپانی‌های بزرگ، کاراکتر مثلی راس این حق را برای خود قائل بود که پس از اتمام سریال برای حفظ مخاطب «سریال پایتخت» دستور دهد اسپیافی (داستان فرعی از سریال بدون حضور همه شخصیت‌های اصلی)   از این سریال بدون حضور تنابنده و مهرانفر ساخته شود. بر اساس مانیفست رسانه‌های توسعه‌مدار، اتکای روایت و سریالی با جغرافیای پایتخت نباید در انحصار و مونوپول محسن تنابنده باشد.

در طول ایام پخش سریال پایتخت تنابنده بارها در مورد حذف و سانسور سریال در فضای مجازی اظهار نظر می‌کند اما از مدیران امور نمایشی واکنشی نمی‌بینیم و تمامی واکنش‌های تنابنده و مهرانفر به این دلیل بود که متوجه شده‌اند، این سریال نسبت به فصل‌های پیشین هیچ جذابیتی برای مخاطبانش نداشته است. به هر حال یکی از مدیران ارشد سیما باید نسبت به این قداره‌بندی تنابنده و مهرانفر واکنش نشان دهد، تا سیکل حواشی پخش تلویزیون را تحت الشعاع قرار ندهد.

مشکل فیلمنامه پایتخت از کجا آغاز شد؟

با شکست فصل ششم پایتخت و اعتراضات همه جانبه مخاطبان از منتهی الیه راست تا افق‌های دور دست  اصلاح طلب، یک نکته کاملا مشخص می‌شود که چقدر موفقیت‌های سریال پایتخت مرهون زحمات زنده‌یاد خشایار الوند است.

نویسنده بی‌ادعایی‌ که هیچگاه به اندازه تنابنده مورد وثوق مدیران نبود و ویژگی حرفه‌ای خشایار الوند این بود که اخلاق‌مداری در رویه کاریش متجلی بود. سالیان متوالی در سینما و تلویزیون سریال نوشت اما یک شوخی رکیک جنسی یا بی‌حرمتی به مقدسات و متلک سیاسی نابجا در متن آثارش نبود.

رعایت نکردن آداب نمایشی تنابنده که در فصل ششم نمود دارد و طیف وسیعی نسبت به آن اعتراض دارند، توسط خشار الوند تصیح می‌شد. تنابنده با  آرش عباسی، نویسنده‌ای تئاتری در این مجموعه همکاری کرده که هنجارشکنی بخشی از آداب او در نگارش است. تئاتر مولن‌روژ حاصل همکاری مثلث تنابنده، عباسی و حسین پارسایی است و در سایت تیوال بسیاری از مخاطبان مولن روژ به رکیک بودن آن اعتراض داشتند.

مشکل فیلمنامه پایتخت چیست؟

ادای دین یا شوخی با فیلمی قبل از انقلاب مسئله نقد سریال نیست. سریال پایتخت ۶ اولین رسالتش این است که از ریل‌های روایی سابق و قاعده‌مند خود خارج نشود که عملا در این سریال وجوه نمایشی نه تنها از ریل خارج نشده بود، بلکه در برخی موارد به سخره گرفتن فرهنگ و آداب اسلامی - ایرانی در آن گنجانده شده بود ... تمسخر مذهبی‌ها در قالب نیش زنبور بروی پیشانی نقی معمولی که هیچگاه بهبود نیافت. یا در بخش‌های از سریال نماز خواندن نقی توسط ارسطو به تمسخر گرفته شد و البته سبک ریاکارانه نقی در حوزه امور دینی افزایش یافته بود و روایت مکه رفتن او و پرتاب کردن سنگ به سوی شیطان دستمایه خنده قرار گرفت.

مشخص نیست که آداب دینی چه جفایی در حق مولفان کرده که اینقدر اصرار به تمسخر آن داشته‌اند!؟ قطعا سازندگان برای صدها هنجارشکنی مشابه در این سریال پاسخی نخواهند داشت و این رویه اعتراضات نسبت به محتوای سریال‌ها ادامه خواهد یافت مگر آنکه تغییری اساسی در روند تولید و نظارت بر آثار سیما شکل بگیرد.

*مشرق

ارسال نظر

شما در حال ارسال پاسخ به نظر « » می‌باشید.